Harf Bezan Songtext
von Maziar
Harf Bezan Songtext
تو با این که مهربونی، منو دست کم گرفتی
منو قابل ندونستی، رازتو به من نگفتی
شاید از دست حقیرم، واسه تو یه کاری ساختَس
گرچه اسمم به گوش تو، حالا خیلی نا شناختَس
حرف بزن ای مهربون، منو از خودت بدون
حرف بزن ای مهربون، منو از خودت بدون
حتی خنده هات مثِ تلخیِ گریست
مث لبخندِ دروغ آشنایی
تو رو خوب می شناسم، از عاطفه سرشار
تو کجا و قصه های بی وفایی
تو رو خوب می شناسم، از عاطفه سرشار
تو کجا و قصه های بی وفایی گریه ارزونیِ چشمات، اگه اشکی نیست بباری
حالا خالی کن با حرفات، هر چی که تو سینه داری
واسه یک بارم بزار من، محرم راز تو باشم
بذار آخرین ترانه، واسه آواز تو باشم
شاید از دست حقیرم، واسه تو یه کاری ساختس
گرچه اسمم به گوش تو، حالا خیلی ناشناختس
حرف بزن ای مهربون، منو از خودت بدون
حرف بزن ای مهربون، منو از خودت بدون
حرف بزن ای مهربون
ای مهربون
ای مهربون
منو قابل ندونستی، رازتو به من نگفتی
شاید از دست حقیرم، واسه تو یه کاری ساختَس
گرچه اسمم به گوش تو، حالا خیلی نا شناختَس
حرف بزن ای مهربون، منو از خودت بدون
حرف بزن ای مهربون، منو از خودت بدون
حتی خنده هات مثِ تلخیِ گریست
مث لبخندِ دروغ آشنایی
تو رو خوب می شناسم، از عاطفه سرشار
تو کجا و قصه های بی وفایی
تو رو خوب می شناسم، از عاطفه سرشار
تو کجا و قصه های بی وفایی گریه ارزونیِ چشمات، اگه اشکی نیست بباری
حالا خالی کن با حرفات، هر چی که تو سینه داری
واسه یک بارم بزار من، محرم راز تو باشم
بذار آخرین ترانه، واسه آواز تو باشم
شاید از دست حقیرم، واسه تو یه کاری ساختس
گرچه اسمم به گوش تو، حالا خیلی ناشناختس
حرف بزن ای مهربون، منو از خودت بدون
حرف بزن ای مهربون، منو از خودت بدون
حرف بزن ای مهربون
ای مهربون
ای مهربون
Lyrics powered by www.musixmatch.com