Entezar Songtext
von Mansour

انتظار (انتظار)
انتظار (انتظار)

رسیدی و دیدی و چیدی
خندیدی تا من روشن باشم
چه گفتی و گفتی و رفتی
نشنیدی که باش تا من باشم

از سر بچگی تا ته پیری، انتظار
از اوج موج بازی تا سرازیری، انتظار
بنویس با چشمای خیس
غربت جای انتظار نیست، انتظار (انتظار)

رفتی و رفتی که رفتی بر باد
رفتی و نرفته عطرت از یاد (انتظار، انتظار)
هق هق عاشق بد جوری می خواد
انتظار به سر بیاد

انتظار (انتظار)

شمردم و مردم و مردم
روزایی که بی تو گم کردم
شبایی که کشتم و کشتم
جز پیش تو کجا برگردم؟


سهم ما از بهار
ابر گریه دار، انتظار (انتظار)
جاده بی سوار
ایستگاه قطار، انتظار (انتظار)

بنویس با چشمای خیس
غربت جای انتظار نیست، انتظار (انتظار)

رفتی و رفتی که رفتی بر باد
رفتی و نرفته عطرت از یاد (انتظار، انتظار)
هق هق عاشق بد جوری می خواد
انتظار به سر بیاد (بیاد)

بنویس با چشمای خیس (بنویس)
غربت جای انتظار نیست، انتظار (انتظار)

رفتی و رفتی که رفتی بر باد (رفتی)
رفتی و نرفته عطرت، از یاد (انتظار، انتظار)
هق هق عاشق بد جوری می خواد
انتظار به سر بیاد (انتظار، انتظار)
انتظار (انتظار)
انتظار (انتظار)
انتظار (انتظار)
انتظار (انتظار)
انتظار (انتظار)